شرکا

با کاروان موسیقی و سروده های بانو دل آرا شرکا ، زندگینامه و معرفی مشاهیر موسیقی ایرانزمین و صدای دل انگیز ( دل آرا شرکاء)

شرکا

با کاروان موسیقی و سروده های بانو دل آرا شرکا ، زندگینامه و معرفی مشاهیر موسیقی ایرانزمین و صدای دل انگیز ( دل آرا شرکاء)

حسین خواجه امیری(ایرج) - خواننده

 

استاد خواجه امیری معروف به ایرج در سال 1313 در شهر کاشان چشم به جهان گشود.پدربزرگش از خوانندگان ناصرالدین شاه بود،و بسیاری از شب ها که ستاره های منطقه کویری کاشان مانند خوشه هایی از زمرد در آسمان خودنمایی می کردند و محیطی شاعرانه به وجود می آوردند ، وی را به صحرای اطراف شهر می برد و او را تشویق به خواندن با صدایی هر چه بلند می کرد . مدت ها حسین تحت تعلیم پدر این کار را ادامه داد و پس از چندی به تهران می آید و به کلاس روان شاد استاد ابوالحسن خان راه یافت ، مدت شش ماه متوالی از محضر استاد صبا کسب فیض کرد ، سپس در سال 1327 توسط ابراهیم خان منصوری برای شرکت در برنامه های رادیویی به رادیو دعوت شد . حسین مدت ها با این ارکستر همکاری می کند و خودش ارتشی بود ، شب های جمعه به مدت نیم ساعت در برنامه ارتش شرکت می کند و پس از مدتی در ارکستر آقای عبدالله جهان پناه شرکت و با ارکستر او همکاری کرد .
در سال 1336 بنا به دعوت مرحوم داود پیرنیا به برنامه گلها راه می یابد و در اولین همکاری خود با گلها، آوازی در مایه " سه گاه " همراه با ویولون استاد علی تجویدی می خواند و چندی بعد یکی از آهنگ های آقای مهندس همایون خرم را با همکاری جلیل شهناز و جهانگیر ملک به نام گلهای 510 در مایه مخالف "سه گاه " اجرا می کند و از این به بعد همکاریش با این برنامه ادامه می یابد . ایرج ، علاوه بر خواندن ، به نواختن ضرب نیز علاقه وافر دارد وضرب به خوبی می نوازد . وی معتقد است که جامعه ایران ، آواز و آهنگ های اصیل ایرانی را می خواند و همین آثار و آهنگ ها است که نمودار فرهنگ صوتی و ملی کشور بوده و توسط گذشتگان ما به طور سینه به سینه حفظ و نسل به نسل به ما منتقل شده و این میراث گرانقدر برایمان مانده و باید در حفظ و اشاعه آن سعی و کوشش وافر داشته باشیم و به موسیقی ملی و سنتی سرزمین خود خیلی بیش از این ها ارج گذاریم 
حسین خواجه امیری چون افسر ارتش بود لذا مشکلاتی برای اجرای برنامه های هنری خود از جمله نام حقیقی خود پیش روی داشت ، بدین سبب نام مستعار ( ایرج ) را برای خود برگزید . ایرج که از صدایی خوش و رسا و مطلوب برخوردار است در زمان خود به آواز ایران خدمات شایان توجهی نمود به طوری که در دور افتاده ترین قراء مملکت هم علاقمندان فراوان پیدا کردت صدای گرم و با صلابت و توانمند ایشان را که در عین حال لطافت خاصی دارد در دستگاه های سه گاه - چهار گاه ، ابوعطا را به وضوح می توان حس کرد که بعد از میرزا ظلی و تنی چند از بزرگان ، از صداهایی است که شاید تا سالهای سال نتوان مانند آن در صحنه موسیقی اصیل و کلاسیک ایرانی یافت . صدای استاد از معدود صداهای 6 دانگ موسیقی ایران است که به همراه حمیرا و مرد حنجره طلایی آواز ایران اکبر گلپا؛توانایی استثتایی آن را دارد که در خواندن هر دستگاه از موسیقی، حق مطلب هر دستگاه را به درستی ادا کند که این هنری است که خداوند در حنجره این بزرگ مرد آواز ایران به ودیعه گذاشته است

در این قسمت آهنگ شد از تو رسوا دل من را که از ترانه های بسیار محبوب و بیاد ماندنی این استاد نازنین مب باشد برایتان انتخاب کرده ام

شد از تو رسوا دل من - اثر استاد ایرج

 

نظرات 3 + ارسال نظر
احسآآن رفیق کوچه تنهـایی چهارشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:02 ق.ظ http://WWW.EHSANPALAN99.BLOGFA.COM

سلام عزیز ممنون از سایت واطلاعاتی که گذاشتی
یه درخواستی داشتم من ۲۲ سالمه عاشق اهنگای قدیمی قبل انقلابم کلی اهنگ تو سیستم دارم نزدیک ۴۰۰ تا کاست نوارهم داارم می خوام اینارو همه جونا داشته باشن اگه راهی هست به بنده گذاشت اهنگ برای دانلود تو وبلاگ کمکم کنی این کار باعث میشه اهنگای قدیم هم پخش بشه ممنونم منتظر جوابشمام تووبلاگم فداتون یا حق

محسن رضایی یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:26 ب.ظ http://ymailcom.blogfa.com

dear sir,
how are you i present this poem to you i wish you like it
عشق، شوری در نهاد ما نهاد
عشق، شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوته‌ی سودا نهاد
گفتگویی در زبان ما فکند جستجویی در درون ما نهاد
داستان دلبران آغاز کرد آرزویی در دل شیدا نهاد
رمزی از اسرار باده کشف کرد راز مستان جمله بر صحرا نهاد
قصه‌ی خوبان به نوعی باز گفت کاتشی در پیر و در برنا نهاد
از خمستان جرعه‌ای بر خاک ریخت جنبشی در آدم و حوا نهاد
عقل مجنون در کف لیلی سپرد جان وامق در لب عذرا نهاد
دم به دم در هر لباسی رخ نمود لحظه لحظه جای دیگر پا نهاد
چون نبود او را معین خانه‌ای هر کجا جا دید، رخت آنجا نهاد
بر مثال خویشتن حرفی نوشت نام آن حرف آدم و حوا نهاد
حسن را بر دیده‌ی خود جلوه داد منتی بر عاشق شیدا نهاد
هم به چشم خود جمال خود بدید تهمتی بر چشم نابینا نهاد
یک کرشمه کرد با خود، آنچنانک: فتنه‌ای در پیر و در برنا نهاد
کام فرهاد و مراد ما همه در لب شیرین شکرخا نهاد
بهر آشوب دل سوداییان خال فتنه بر رخ زیبا نهاد
وز پی برک و نوای بلبلان رنگ و بویی در گل رعنا نهاد
تا تماشای وصال خود کند نور خود در دیده‌ی بینا نهاد
تا کمال علم او ظاهر شود این همه اسرار بر صحرا نهاد
شور و غوغایی برآمد از جهان حسن او چون دست در یغما نهاد
چون در آن غوغا عراقی را بدید نام او سر دفتر غوغا نهاد


--------------------------------------------------------------------------------
دوستدار شما محسن رضایی

reza یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:52 ب.ظ

مزخرف ترین سایتی که دیدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد