هم جاریست بر لبم
آن نغمه های شیرین تو
در آن چکاوک دل کند آواز
رخ سیمین توست در دلم پیدا
نازنینم امروز عشق تو
جاری شد
در نغمه های شیرین دل آرا
( دلارا شرکاء )
خوشا آن دمی که دل
از آن یار باشد
خوشا آن لحظه موعود
خوشا آن لحظه تیر رس
و آن چاشنی تاروپود
تو در جواب آیی
تو در رکاب آیی
تو در آن لحظه موعود
خوری سوگند جاودانه
تو در آن جام مینا بنگری
و از هستی خویش بدانی
( دلارا شرکاء )
وقتی تو اون لحظه بی تابی میکردی
وقتی که تو اون لحظه نشسته بودی
بر روی صدف جواهر نشان هستی
تو شاه نشین نشین شده بودی
در آن رویای محال هستی
تو و اون لحظه دیدار تو
مرا شاد و مسرور کرد
( دلارا شرکاء )
شعر ای گمشده در من سروده بانو دلارا شرکاء
تو در آن شب مه آلود
بدیدی آن چراغ چوپان در راه
و آن اسیر گمنام تنهایی های زمان
تو بیا ای گمشده در من دل آرای خود
بیا و مرا دوباره پیدا کن ..
( دلارا شرکاء )
شعر آه ترسناک ازخانم دلارا شرکاء
از نگاه های خود خیلی بترسید
هم از آن آه ترسناک دوری کنید
هم از آن ماه و آن چاه آب گیرید درس
همی زان زاویه و ساعت و شانس گیرید درس
هم از آن سرشت نکو یاد کنید
هم مهربانی را کنید دل آرای وجود
( دلارا شرکاء )
شعر زیبای تشنه لب از بانو دلارا شرکاء
منم تشنه لب به دیدار یار
منم شیفته و آواره دیدار یار
منم مفتون سیمای دل آرای یار
منم محضون رسیدن به یار
( دلارا شرکاء )
شعر زیبای ماه دل آرا سروده بانو دلارا شرکاء
چراغ اندر راه
لغزندگی اندر راه
و آن توصیف آن خلوت گزیده
و آن ستاره تنها
و آن چشمه جوشان
و ماه دل آرای جهان
( دلارا شرکاء )