شرکا

با کاروان موسیقی و سروده های بانو دل آرا شرکا ، زندگینامه و معرفی مشاهیر موسیقی ایرانزمین و صدای دل انگیز ( دل آرا شرکاء)

شرکا

با کاروان موسیقی و سروده های بانو دل آرا شرکا ، زندگینامه و معرفی مشاهیر موسیقی ایرانزمین و صدای دل انگیز ( دل آرا شرکاء)

دل ارا شرکا _ شعر کوتاه به مناسبت روز مادر


مادرم

تو که تمام وجودت

انبوهی از عشق است

تو را می کشم

با رنگ اقاقیا

تو را می نویسم

با خطی از طلا

( دل آرا شرکاء )



در جهان

واژه مهر

از نام تو

گرفته شده

مادر مهربانم

 ( دل آرا شرکاء )

دل ارا شرکا _ دلنوشته های بسیار زیبا به مناسبت روز مادر


مادرم در طوفان های روزگار

تو را دیدم پر صلابت و امیدوار

( دل آرا شرکاء )



مادرم تمام دنیا هم نمیتوانند

 از تو و عشق بی پایان تو بنویسند

( دل آرا شرکاء )



مادرم ، عشق از نگاه تو ، متولد شد

( دل آرا شرکاء )


دل آرا شرکا و شعر زیبا به مناسبت روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی

به مناسبت روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی

شعر و سروده بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا رو به شما و همه هم وطنان گرامی تقدیم میکنم .

 

اشک از دو گونه اش جاری بود

آخر او را دل هوایی بود

هوای آن یار سفر کرده

که هنوز یادش

در دل او بود زنده ،

وقتی شده بود ، با او نامزد

او جوانی بود خوش قامت

دلیر و پر همت

تا که کرد عزم رفتن به جبهه های نبرد

با دل و شجاعت

تا که دفاع کند از میهن

تا به ناموس ، نرسد دست نامحرم

و چه دیر می گذشت

آن روز ها و ماه ها

و بعد از آن همه ندیدن ها

آن بی خبری ها

برگشت آن یار دل آرا

از جنگ با صدامی ها

با شوق دوید به سوی همسر

همسری که شده بود نحیف و لاغر

از زخم هایی که خورده بود بر پیکر

صدای خوش همسر

دیگر نبود مثل گذشته

گرفته بود و خس خس میکرد سینه

گره می خورد آن نوایش

با سرفه های پی در پی بی امانش

از آن روز نفس همسر

بسته شده بود به آن

کپسول های اکسیژن

آخر هنگام مبارزه دلاور مردانه

شده بود شیمیای

در آن جنگ ناعادلانه

بدنش پر بود ز آثار تاول ها

که میگفت از آن

مسمومیت با گازهای شیمیایی

هرگز درمان نداشت آن درد شیمیایی

بود کمیاب و گران داروهای شیمیایی

از آن روز همسر بود بیمار

 و نداشت خواب راحت

تا که پرگشود

از آن بدن شیمیایی رنجور

با آن همه احوال

که رفته بود بر همسر

رزمنده او ،

بود خوشحال و خرسند

از آن دفاعی که کرده بود ، از وطن

بر لبش بود لبخند دل آرا

که می دید در امنیت ، هم وطنان را

( دل آرا شرکاء )